loading...

سوزستان

حرف های سوزان دلم که چاره شان نگاشته شدن بود ... نوشته های زهرا آراسته نیا

بازدید : 380
سه شنبه 22 ارديبهشت 1399 زمان : 18:32

بازدید : 569
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 15:24

خیلی وقت‌ها، خیلی حرف‌ها آنقدر تکرار می‌شوند که انگار ذهن در برابرشان سر می‌شود. شبیه وقتی که می‌روی عطر بخری و کارت به بو کردن قهوه تلخ می‌کشد!
حالا حکایت ما و واژه‌ی عمیق انتظار است.
تو با مهربانی و حکمتت برای رسیدن ما به فیض بی‌حدت، از خوبانت مایه گذاشتی و ما در غفلتی بچگانه مشغول دل‌شکستن شدیم.
تو بی‌تاب اوج‌گرفتنمان بودی و ما هی ندبه‌های طوطی‌وار را با بلندترین صدای اکو‌خورده‌ی آخرین مدل‌ بلندگوهایمان فریاد می‌زدیم و بعد در غروب جمعه باز دل‌مان که بی بهانه می‌گرفت در سَمات دلتنگی از شر دشمن سوئی که خودِ خودِ خودمان بود به تو پناه می‌آوردیم و یادمان می‌رفت که این وسط یک منجی هنوز هم تنها ست.
کاش دستی به سر و صورت واژه‌هایمان بکشی تا دوباره بفهمیم بی تابی ذاتی واژه انتظار را. کاش «عطر نرگس» را جوری بنویسیم که در هیجانی برای بوییدنش بی‌قرار شویم. کاش قافیه‌های شعرهای انتظارمان، تمام‌قد برای آمدنش قیام کنند و از وزن بزنند بیرون، شاید آن موقع به تریج قبای این نظم بی معنی سراسر عادتمان بر بخورد و یادمان بیاید قرارمان این نبود.
ما حتی یادمان رفته روز مبادا یعنی همان روزی که تو ذخیره‌ات را برای آن روز نگاه داشته ای.
مگر خودت کاری کنی،
امروز شدیدا روز مباداست.

نحوه درست ماساژ سر برای رشد مو های شما
بازدید : 461
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 15:24

دستت لای موهای دشت که می‌پیچد موج می‌افتد در تن گندم‌زار و عطر انگشتانت قاصدک‌ها را بیدار می‌کند.
خورشید زود خودش را می‌رساند و روز با نام تو آغاز می‌شود که بهترین نام‌هاست.
گل‌، مهربانی‌ات را لالایی می‌کند برای آرامش خواب غنچه‌هایش و کبوتر، کو کو کنان مشق بی‌قراری‌ات را در جهان منتشر می‌کند‌.

سحرنوشت ۱۴ _ انتظار
بازدید : 849
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 15:24

⚜️ببین، بیا خودت کلاهت را قاضی کن! مگر می‌شود من، تو را نشناسم و خاطرخواهت شوم؟! مگر می‌شود بی‌آنکه بدانم با تو بودن به چه دردم می‌خورد دستم را توی دستت بگذارم؟! من انسانم‌ها! با همان مختصات عجیب و غریبی که خودت از روز اول در سیستمم تعبیه کرده‌ای. و بعد برای آفرینش من، باز هم تأکید می‌کنم، منِ با همین مختصات، به خودت آفرین گفته‌ای.

سحرنوشت ۱۳ _ خدا برایم کافی ست
بازدید : 1597
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 12:24

تندتند وسایل را جابه‌جا می‌کنم، قلم را ماهرانه در دست می‌چرخانم و روی کاغذ پیش می‌برم. زیر چشمی‌نگاهت می‌کنم تا مطمئن شوم داری مرا نگاه می‌کنی. لبخند که می‌زنی قند توی دلم آب می‌شود که حتما خوشت آمده است از کارم.
دست خودم که نیست, تو مرا اینگونه آفریده‌‌‌ای که هی دوست داشته باشم دوست‌داشته شوم، هی دوست داشته باشم تشویقم کنند و به به و چه‌چه ببندند به ناف کارهایم.
اصلا غصه ام می‌گیرد وقتی کسی گیر بدهد و ایراد بگیرد. حتی وقتی می‌دانم که درست می‌گوید و فلان جای کارم کم و کسری دارد، باز هم دلم می‌خواهد زمین دهان باز کند و انتقاد کننده را در خود جای دهد.
خودم می‌دانم این آن بنده‌ی ایده‌آل تو نبود ولی بعضی وقتها اینطوری می‌شوم دیگر.
ولی خودمانیم تمام تشویق‌ها و تمجیدهای دیگران به پای یک لحظه لبخند آرام تو نمی‌رسد.
وقتی نگاهت می‌کنم و چشمم گره می‌خورد به زیبایی چشمان خندانت، وقتی سرت را میچرخانی طرف فرشته‌ها و بی آنکه حرفی بزنی میفهمانی‌شان که دیدید بنده ام چه کار خوبی کرد! وقتی میزنی روی شانه‌ام که یعنی دست‌مریزاد! میخواهم بال دربیاورم از خوشحالی. اصلا واژه خوشحالی جای دیگری ندارد غیر از همینجا. واقعا چه ارزشی دارد آدمهای دیگر خوششان بیاید یا بدشان وقتی می‌دانم که تو شاهد تمام لحظه‌هایی؟! فکرش را بکن تو باشی و من و آن طرف تمامِ تمام آدم‌ها! وااای چه زیبا صحنه‌‌‌ای می‌شود! آن وقت محکم دستت را می‌گیرم... نه اصلا دستم را حلقه می‌کنم دور کمرت و عاشقی‌ام را به رخ همه می‌کشانم که ببینید معشوقم از من راضی ست!
خدایا خودم می‌دانم اینجور لحظه‌ها خیلی در زندگی‌ام کم‌اند. یعنی خودشان کم نیستند‌ها! من هی همان دم آخر خرابشان می‌کنم با توجهم به این و آنی که غیر تو هستند. خودت که خوب می‌دانی چقدر پشیمانم، پس مرحمت کن و بالاترین حال انقطاع از همه به سوی خودت را نصیبم فرما که تو سخی ترین هدیه‌کنندگانی

نرخ تعرفه های خدمات پزشکی و درمانی در سال 1399
بازدید : 956
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 12:24

حتی سرکلاس عرفان نظری هم با استاد بحثم می‌شد که چرا باید قبول کنم یک نفر به فلان کشف و شهود رسیده که بعد بخواهد به زور تحت استدلال‌های شبه منطقی بچپاندشان و درست بودن شهودش را برایم اثبات کند؟! من نهایتا می‌توانم بگویم فلانی آدم دروغ‌گویی نیست پس لابد یک چیزی دیده که برای خودش حجت است. همین!

سحرنوشت ۱۱ , بی خیال تعریف‌های همه!
بازدید : 547
يکشنبه 13 ارديبهشت 1399 زمان : 8:23

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 70
  • بازدید کننده امروز : 57
  • باردید دیروز : 51
  • بازدید کننده دیروز : 51
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 245
  • بازدید ماه : 1420
  • بازدید سال : 39923
  • بازدید کلی : 66723
  • کدهای اختصاصی