#سحرنوشت ۱۸
زندگیام ارزش زیادی ندارد اما دوستش دارم. باید هم دوستش داشتهباشم آخر اولین هدیـ🎁ــهای ست که به من دادهای. 💠 شرمنده! ولی شاید ندانی هدیه گرفتن چه مزهای میدهد🎊 چون تو همیشه «واهب العطایا» بودهای و هدیه دهنده. اصلا همه چیزهای عالم هم که مال خودت است!
تو رسمت با ما فرق میکند. بهترینها را میدهی و بعد پس میگیری. بالاخره دیر یا زود هم آن لحظه فرامیرسد که دلت هوای پس گرفتن اولین هدیه ات را بکند. آن روز من میمانم و شرمندگی بلایی که سر هدیهات آوردهام. 😔
باید تا فرصت باقی ست فکری به حال زندگیام کنم. این زندگی اصلا شبیه آنچه تو دستم سپردی نیست.
میدانم پناهی جز شهـ🌷ـادت برای سعادتم نیست. باید اولین هدیه ات را بپیچم لای کاغذ کادوی قرمز شهادت تا زهواردررفتگی سالهای زمینی بودنم دیگر به چشم نیاید. 🔸 اصلا هدیه تو را باید در راه خودت فدا کرد که جز این باشد عاقبت دنیایم به خیر نخواهد شد. جاذبه چشمهایت قربانی میطلبد وهابیلهابیل خوبان تاریخ را به بوته امتحان عشق❣️ میکشاند و آن وقت من میمانم و حسرت نبودن در جرگه شهیدانت. دلت میآید؟! بگذار با تمام بی لیاقتیام به مهربانیات امیدوار باشم و «اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» بشود دعای مستجاب هر روزم که تو برآورندهی حاجاتی.🙏 #یا_قاضی_الحاجات
#زهرا_آراستهنیا
@arastehnia
بازدید : 1005
جمعه 25 ارديبهشت 1399 زمان : 23:21